یک لقمه سکوت
یک لقمه سکوت را درسته قورت می دهم .
شده ام شبیه مرده ها ، بی حال بی حالم . حوصله ی خندیدن ندارم . حوصله ی گریستن هم.
خاطر خسته و پریشانم را ، یکی باید سامان دهد …
یکی باید سامان دهد ...
یک لقمه سکوت را درسته قورت داده ام
هیس هیسم !
خاموش خاموش
خسته ی خسته
خواب خواب...
بیمار بیمارم
مست مست